#پناهم_باش_پارت_21

سینا: با خنده ای که میخاد جلوش بگیره میگه بخدا موی خودت بود ...
چه خوب میترسی یادم باشه بیشتر ازاینکارا بکنم
باگفتن این حرف سریع به طرف در اتاق میره وبازش میکنه ومیگه
سینا: زود باش همه رو دعوت کردم فست فود قراره بخاطر قبولیت بهمون شام پیتزا بدی
داد میزنم چی؟؟؟؟؟؟
سینا: همون که شنیدی
بالشتمو به طرفش پرت میکنم میگم:تو غلط کردی جای من مهمون دعوت کردی بیشعوووور
سینا: حرص نخور دختر خوب صورتت چروک میشه میرم حاضر شم توام زود باش.
باخارج شدنش از اتاق با غرغر به طرف کمد لباسام میرم مانتو مشکی استین سه ربعی که کمرطلایی داره ور میدارم با شلوار جین یخی وشال یخی که پروانه های کوچیک مشکی روش داره رو رو تخت میذارم وپشت میز ارایشم میشینم.
بعد ۴۰دقیقه اماده میرم تو سالن که سینارو اماده جلوی تلوزیون میبینم که کانالارو عوض میکنه
باشنیدن صدای قدمام سرش وبلند میکنه نگاهم میکنه بعد بیست ثانیه زل زدن بهم سرفه ای میکنه و بلند میشه می ایسته و دستشو به طرفم دراز میکنه و میگه
سینا: دوشیزه ی زیبا اجازه میدین امشب همراهیتون کنم.
اروم میخندم و دستمو توی دستش میذارم میگم : البته پرنس خوش تیپ.
راستی موهاتو ببند وقتی میبندی خیلی بیشتر بهت میاد
سینا:امشب شبه توعه هر چی توبگی
بابستن موهاش سوتی میزنم میگم واااای عین مدلای اروپایی شدی.باتموم شدن جمله ام هردومیخندیمو باهم به طر ف در میریم.
وقتی جلوی فست فود ماشین پارک میکنه دوتایی پیاده میشیم میریم توو وقتی بچه هارو نمیبینم میگم : چرا هیشکی نیومده؟
سینا: بالان همه رسیدن
دستش و پشتم میذاره وبه طرفه پله ها هدایتم میکنه
وقتی پله ی اخرو میرم بالا بادیدن صحنه ی روبروم ...
(حال)
صدای زنگ گوشیم منو به این روزام برمیگردونه به الان به منی که دیگه هیچ چیزی برای از دست دادن ندارم جز عشقم جز اونی که بعد از اون همه اتفاق پشتمو خالی نکرد که موند که بامن سوخت با من اب شد .
گوشی رو که رو گوشم میذارم اهنگ صداش تا مغز استخونم نفوذ میکنه این همون جنونه نیست؟
ارش : سلام عمره ارش
سلام عزیزم خوبی؟
ارش: مگه میشه تورو داشته باشم و بد باشم؟
لبخند میزنم به اینهمه عشق
ارش: ساراخانم یه سوال بپرسم؟
چراکه نه بپرس
ارش: کی میری پیش روان پزشک؟
صدای اهم دل خودمم میسوزونه چه برسه به ارش نازک دلم.

romangram.com | @romangram_com