#اسوه_نجابت_پارت_93


مریم رو به من میکنه:

- دستت درد نکنه. زحمت کشیدی!

- خواهش میکنم، خانم! فقط ببخشید که منو آیلین نهار خوردیم. چون احساس کردم، آیلین گرسنه است!

- اشکالی نداره. ولی در عوض از فردا هر روز نهار پیش هم هستیم

با هیجان میپرسم:

- مرخصی گرفتی؟

لبخندی به صورتم میپاشه:

- آره . یکسال مرخصی بدون حقوق گرفتم! چون بدون حقوق بود، رییس بیمارستان سخت نگرفت وگرنه موافقت نمیکرد ولی در عوض باید یکسال جور منو آیلینو بکشی!

- خودم نو کرتونم! تا آخرعمر

یک جورایی دو دلم که ازش بپرسم که از دیدن من با اون خانمها ناراحت شده یا نه! خودش که چیزی به رو نمیاره! شاید از خجالتش و یا شرمو حیاشه ولی دوست ندارم خاطراتم با یاسمن تکرار بشه. رو به مریم میکنم:

- تو امروز ..... تو امروز.....تو امروز..... ولش کن اصلا

- چی شده؟ اتفاق خاصی افتاده؟


romangram.com | @romangram_com