#اسوه_نجابت_پارت_72

- نه! من اون پسره بود که دنبال مامانش میگشت!!!

- اون که سباستینه!

- خب! پس منم سباستین! باشه؟

- باشه!

کتابشو از روی تخت برمیداره و جلوی صورتم میگیره

- پس سباستین، بیا این کتابو برام بخون!

با تعجب میپرسم:

- کدوم کتاب؟

- شنگول و منگول

- تو که از صبح این کتابو خوردی بابایی! مگه ازش امتحان داری؟

- خو! دوستش دارم! بخون دیگه!

از چیزی که تموم عمرم بدم میومد، کتاب خوندن بود! دستشو میگیرم:

- بیا بریم با هم فیلم نگاه کنیم

romangram.com | @romangram_com