#اسوه_نجابت_پارت_41
- چطوره؟
- هرکدومو دوست داری بردار. یکی هم واسه من انتخاب کن!
مریم چشماشو به سمت من میکنه! در نگاهش چیز جدیدی میبینم. نمیتونم بگم عشق و یا بخشش ولی نگاهش کمی شاد و کمی مهربونه! همین ته دلمو گرم میکنه.
- انتخاب کن خانم! بچه تو ماشین تنهاست
از دیروز تا حالا کلی حسم فرق کرده! احساس شوهر بودن! مَرد بودن! پدر بودن! نگران شدن واسه کسی که از وجود خودته! در دست گرفتن دستی که مثل شیر مادر برات حلاله! در آغوش گرفتن فردیکه که تمام خستگیهاتو از بدنت بیرون میکنه! نگاه کردن به کسیکه تمام عشقو به زبونت میاره! مریم! مریم تو با من چه کردی که یاسمن تو 5 سال زندگی مشترکمون با من نکرد!
لهراسبی با یک ظرف شیرینی از آبدارخونه بیرون میاد. حلقه ها رو به لهراسبی نشون میدم:
- این دوتا رو برمیداریم
مریم رو به من میکنه:
- من برم پیش آیلین. تو ماشین تنهاست
- برو خانم. منم زود میام
لهراسبی شیرینی تعارف میکنه و مریم یکی بر میداره
- خانم شاهکار واسه کوچولوتونم بردارید
romangram.com | @romangram_com