#استاد_جذاب_من_پارت_79
رادوین:چرا صدات اینجوریه؟حالت خوبه؟
رها:خوبم
رادوین:کجایی الان من و دریا مُردیم و زنده شدیم
رها:نمیدونم
رادوین:اسم خیابونی که هستی رو بگو
اسم رو بهش گفتم و گوشی رو قطع کردم و انداختم روی صندلی سرمو دوباره تکیه دادم به فرمون ماشین .....
شاید دریا چیز بدی بهم نگفت ولی چرا اینقدر دلم پر بود که سر اون خالیش کردم نیم ساعت بعد با تقه ای که به شیشه خورد سرمو اوردم بالا رادوین بود با یه چهره نگران یه سرفه کردم و در رو باز کردم سرمو انداختم پایین و گفتم
رها:ببخشید
رادوین:من باید از تو معذرت خواهی کنم حالا هم سرتو بیار بالا
سرمو بردم بالا که نگاهم تو گردنش قفل شد دریا راست میگفت یه گردنبند مثل مال من تو گردنش بود بی اختیار لبخند زدم که گردنبند خودمو گرفت جلوم و یه لبخند خوشگل زد وگفت
رادوین: هدیه رو که پس نمیدن
ازش گرفتمش و انداختم تو گردنم که دیدم دریا با جیغ داره میاد سمتم یکم ازش دلخور بودم
دریا:دختره بیشعور نفهم اُلاغ کجا گذاشتی رفتی کثافت بمیری ایشاالله بیشعور حالا من یه چیزی گفتم اصلا شکر خوردم غلط کردم چه میدونستم با حرف من ناراحت میشی
romangram.com | @romangram_com