#استاد_جذاب_من_پارت_55
توی راه جلوی یه تعمیرگاه ایستاد و یکی از تعمیر کار هارو سوار کرد بعد از ۱۰ دقیقه رسیدیم و از ماشن پیاده شدیم مرد رفت سمت ماشین و مشغول اون شد
رادوین:شما برید بالا من اینجا هستم
رها:باشه مرسی.....خدافظ
با دریا رفتیم سمت آسانسور و سوار شدیم و دکمه طبقه سوم رو فشار دادم بعد از یک دقیقه ایستاد و خارج شدیم و رفتیم تو خونه از خستگی داشتم میمُردم سریع رفتم تو اتاق و لباسامو عوض کردم و رفتم تو حمام...بعد از یه حمام حسابی زدم بیرون که دریا رفت حمام منم رفتم تو آشپزخونه باید ناهار درست میکردم یکم ماکارانی درست کردم دریا هروقت میره حمام ۲ ساعت طولش میده منم حوصله صبر نداشتم یه بشقاب برای خودم کشیدم و خوردم و رفتم توی اتاق اتاق دوتا تخت یک نفره داشت که یکیش سمت چپ و یکیش سمت راست بود دراز کشیدم روی تخت سمت راست و ثانیه نکشید که خوابم برد....باصدای زنگ گوشیم از خواب پریدم گوشی رو نگاه کردم شماره ناشناس بود قطع کردم دوباره زنگ زد بازم قطع کردم ولی دوباره زنگ زد اینبار جواب دادم
رها:بله؟
ناشناس:سلام خواب بودی؟
رها:شما؟
ناشناس:رادوینم
خمیازه ای کشیدم و گفتم
رها:شمارمو از کجا اوردی؟
رادوین:از رهام گرفتم
رها:آها کارم داشتی؟
رادوین:آره خواستم بگم که مامان گفته واسه شام بیاین اینجا
romangram.com | @romangram_com