#استاد_جذاب_من_پارت_22

رها:بله دریا خااانم گفت

رهام:خب زودتر میگفتی خواهری....سوییچ سر اپن

رها:عاااااشقتم داداشی

رفتم تو اتاقم و با گوشیم مشغول شدم تا خوابم برد....صبح ساعت ۸ با زنگ گوشیم بیدار شدم دریا بود اسکل میخواست منو بیدار کنه بلند شدم و یه آب به صورتم زدم و رفتم پااین همه بیدار بودن صبحانمو خوردم و رفتم تو اتاقم اماده شدم و چمدونم رو که دیشب مامان بسته بود برداشتم و رفتم پایین سوییچ رو گذاشتم تو کیفم که مامان با یه سینی که قرآن و یه کاسه آب توش بود اومد سمتم بابا و رهام هم تا جلوی در همراهم اومدن مامان و بابا رو بوسیدم و نشستم تو ماشین که رهام زد به شیشه ماشین شیشه رو اوردم پایین و سوالی نگاش کردم

رهام:تو شیراز مواظب دوتا چیز خیلی زیاااد باید باشی

رها:چی و چی؟

رهام:اولیش دریا خانم یه تار مو از سرش کم بشه با من طرفی

رها:خیله خب بابا هیچی نشده ببین چیکار میکنه

رهام:و دومیش؟

گفتم حالا میگه خودت منم سریع با لبخند گفتم

رها:مواظب خودم هستم

رهام:کی گفت خودتی؟

با این حرفش لبخندم از بین رفت و ناراحت گفت


romangram.com | @romangram_com