#استاد_جذاب_من_پارت_20

بعد از کلی حرف زدن شام رو خوردیم و ماجرای خونه رو گفتیم و قرار شد فردا صبح حرکت کنیم خدارو شکر رانندگی بلد بودم و به خاطر همین باید ماشین رهام رو ازش بگیرم البته اگر بزاره..

دریا اینا رفتن و من و مامان مشغول جمع کردن ظرفا شدیم بابا هم روی کاناپه داشت تلویزیون نگاه میکرد ظرفا که تمام شد مامان مشغول شستن شد و منم رفتم بالا و در اتاق رهام رو زدم

رهام:جانم؟

رها:منم داداشی

رهام:بیا تو

رفتم داخل رهام سرتختش دراز کشیده بود و داشت با گوشی کار میکرد منم کنجکاو نشستم پایین تخت و پرسیدم

رها:چیکار میکنی؟

رهام:smsبازی

رها:با کی؟

رهام:کارم داشتی؟

رها:بی ادب تو دریا رو دوست داری بعد با یکی دیگه smsبازی میکنی

رهام با خنده گفت

رهام:بابا رفیقمه رضا


romangram.com | @romangram_com