#استاد_جذاب_من_پارت_19
دریا:رها مامان و بابات دارن درمورد دانشگاه حرف میزنن
رها:خیله خب بابا گفتم چی شده
رهام:اصلا نگران نباشید دریا خانم انشاالله که رازی میشن
دریا:انشاالله
سه تا مون رفتیم سمت اپن و مثل برنامه کودک بره ناقلا به ترتیب قد سر کشیدیم تو پذیرایی اول رهام بعد من بعد دریا که بابا گفت
بابا:خب پس رازی شدین؟
پدر دریا:حالا که شما میگید چشم
با این حرف دریا یه جیغ کشید و پرید بغل من منم محکم بغلش کردم رهام با لبخند داشت دریا رو نگاه میکرد هییی بسوزه پدر عاشقی
میوه هارو برداشتم و رفتیم تو پذیرایی و میوه هارو گذاشتم رو میز
مامان دریا:رها جون دریا رو میسپارم به تو مواظبش باش
دریا:واااا مامان
لبخندی زدم و گفتم
رها:نگران نباشید دریا دیگه بزرگ شده ولی منم قول میدم که مواظبش باشم
romangram.com | @romangram_com