#استاد_جذاب_من_پارت_103
یه دفه دریا و هستی همدیگرو بغل کردن و بالا پایین پریدن و هستی با ذوق گفت
هستی:وای دریا فامیل شدیم وااااااااااااای خدا
منو رادوین زدیم زیر خنده که رادوین گفت
رادوین:چی میگی دیوونه؟؟
از هم جدا شدن و دریا با خوشحالی گفت
دریا:میدونستم میدونستم شما همدیگه رو دوست دارین میدونستم باهم ازدواج میکنید
از خجالت سرخ شده بودم دختره ی بیشعور پلاستیکایی که دستم بود رو گذاشتم زمین و دوییدم سمتش یکی محکم زدم تو سرش
رها:بیشعور چرا چرت و پرت میگی تو؟
دریا:کوفت سرم شکست خو کت و شلوار دست رادوین دیدم لباس جشن دست تو دیدم شک کردم
رها:نفهم فردا سالگرد ازدواج عمو و زن عمو میخوایم براشون جشن بگیریم
هستی با تعجب گفت
هستی:وااااااای آره.......خب خوبه لباس که دارم کادو ام که قبلاخریدم
رها:خب خوبه
romangram.com | @romangram_com