#نقاب_من_پارت_139
بلند شد کتشو در اورد و به طرفم حمله کرد مشت اولي که ميخواست بزنه جا خالي دادم و دوباره با لگد اين بار پس سرش زدم گيج شد
بلند خنديدم و گفت:
-تا تو باشي با کسي که پنج تا کمر بند مشکي از ورزش هاي زرمي رو داره مبارزه نکني
پشتمو بهش کردم که احساس کردم داره بهم حمله ميکنه صورتمو که برگردوندم ديدم برايان پيش پام افتاد
به مردي که کنارش بود نگاه کردم
و گفتم:
-تو اين ما چيکار ميکني
به شوخي گفت:
-اخ بايد ميزاشتم بزنتت
جدي اخم کردم و گفتم:
-کارلوس منو تقعيب ميکني
اونم جدي شد و گفت:
-رئيس گفته از خونه زدي بيرون کجا رفتي ؟ اومدن ببرمت
نميدونم چرا اما يه چيز در مورد کارلوس منو عذاب ميداد و بخاطر همين به دروغ گفتم:
-به اون رئيست بگو ديگه من نيستم هر کاريم که داره خودش برسه من يه بار بهش گفتم از تهمت بدم مياد اما کو گوش شنوا
کلافه گفت:
-تو امشب جايي دعوتي؟
جا خوردم و اين بيشتر منو مشکوک ميکرد اين از کجا ميدونست که من جايي قراره برم؟
گفتم:
-من الان دقيقا بايد کجا دعوت باشم؟
-چميدونم پارتي چيزي؟
-اخه ادم زرنگ من اين جا کسي رو ميشناسم؟
نفس راحتي کشيد و گفت:
romangram.com | @romangram_com