#نقاب_من_پارت_124


-اي خاک تو سرت سونيا اين چه سوالي بود؟ معلومه ديگه سارا کشک بود بيا دوباره زدي تو حال خوشش ،تو دختر احمق ااا اين چ حرف بود رواني

همون جور که به خودم فحش ميدادم دنيل گفت:

-حالا نميخواد خودتو به رگبار فحش ببندي

با تعجب سرم رو بالا کردم و گفتم:

-تو از کجا فهميدي من دارم به خودم فحش ميدم؟

هول کرده گفت:

-حدس زدم زيادم سخت نبود اون جور که تو با تشر با خودت حرف ميزدي مشخص بود

با شک گفتم:

-اها باشه

سيگار رو روشن کرد و شروع کرد به کشيدن پک اول رو که زد دود سيگار حالم بد کرد و گفتم:

-ميشه نکشيش؟

بي تفاوت گفت:

-چرا؟
-دودش اذيتم ميکنه از ادماي سيگاري بدم مياد
-چرا؟
-چون فکر ميکنم يه غم فراموش نشدني دارن که هيچ وقت حل نميشه و اين حالمو بد ميکنه

با تمسخر نگاهم کرد و گفت:

-يعني من اين غم بزرگ رو ندارم؟

با تشر گفتم:

-پس من اين جا برگ چقندرم؟


romangram.com | @romangram_com