#نقاب_من_پارت_108

تو ماشين بشين.


بلند گفتم:

_من رانندگي کنم؟
_نه

قيافه طلبکارانه به خودم گرفتم و نگاهش کردم که
گفت:

_خيلي خب بابا، قهر نکن.


سوييچ ماشين را به دستم داد و گفت:

_تو برو تو ماشين، منم الان ميام.

_باشه

دوباره خنديد، من هم رفتم و سوار ماشين شدم
حدود بيست دقيقه بعد آمد، لباسش کالباسي رنگ
بود، تقريبا با پيراهن من ست شده بود.

سمت صندلي کمک راننده آمد ونشست
سر شوخي را باز کردم و گفتم.

_واي مامانم اينا چه خوشگلي شما؟

خنديدو گفت:

_حرکت کن دختر، کم زبون بريز.

با لحن لاتي گفتم:

_باشه داداچ هر چه شوما بيفرمايي حالا آدرسو
عخ کن بياد بينم.


romangram.com | @romangram_com