#نقاش_مزاحم_(جلد_اول)_پارت_16

می‌ترسم بفهمم هیچ پولی واسم نداری

یا اینکه کنج ارثت هیج جایی واسم نزاری

آخه پسته می‌خوام منه بیچاره

[اینجا مثل زنای حامله دستشو دور شکم کوچولوش کشید.]

-مگه کسی تو دنیا مول کم داره

کجای زندگیتم

یه در به در تو خوابت

یه موجود فراری تو اکثر خاطراتت





متین با تاسف نگاهی به هممون انداخت که درحال انفجار بودیم. بعضیا می‌خندیدن بعضیا هم از گاز گرفتن زمین به در و دیوار رسیده بودن. [می‌بینین پیشرفتو از زمین به در و دیوار رسیدن] متین خیلی تند و تیز رفت تا لباساش رو در بیاره. منم فیلمی رو که از متین گرفته بودم رو تو اینستا پخش کردم، توی دوسه دقیقه ۲۶۴۵۸۷ تا لایک خورد و ۱۳۵۲ تا کامنت داشت! همونجور که به صفحه گوشی خیره شده بودم و داشتم اعلان‌هایی که از طرف اینستا میومد رو رد می‌کردم، گوشی از دستم کشیده شد! با تعجب به فردی که گوشی رو ازم گرفته بود، نگاهی انداختم که با صورت قرمز شده‌ی متین روبه رو شدم! یهو متین با صدای بلندی گفت:

-یاخدا... چقدر لایک... فیلم من... زدنای توی سرم... محسن یگانه...

یهو گوشیو داد دستم و گفت:

-مهراد سریع پاکش کن.

خیلی بیخیال جلوه دادم و گفتم:


romangram.com | @romangram_com