#نقاش_مزاحم_(جلد_اول)_پارت_14

-بیگ لایک

-الهی سرخک و اوریون بگیری

تب مالت و فشارخون بگیری

اگه بردی از اینجاها جون سالم

الهی درد بی‌درمون بگیری

الهی تو بمیری و من بمونم

سرقبرت بیام قرآن بخونم البته با رقص بندری

الهی مهراد سرقبرت بیام هیپ هاپ برقصم باز نوبت منم میشه.

این جمله رو با عصبانیتی بسیار فراوان گفت، سامیار گفت:

-بروبچ دوبار دیگه بازی می‌کنیم و بعدش میریم شام کوفت می‌کنیم. این دفه به متین و مریم افتاد! اوخ متین با بدکسی در افتادی! از خودم شر و شیطونتر خواهر گرامیمه. مریم با خونسردی که تا حالا ازش ندیده بودم، گفت:

-آق متین جرات یا حقیقت؟

با دست به متین اشاره کردم که بگه حقیقت، اونم منو ندید و گفت:

-جرعت، منتها مثل بعضیا چسان‌فسان نمی‌کنم!

مریم بی برو برگشت گفت:

-اووم بیا این متن رو بخون، شلوار کردی هم بپوش با یه تیشرت سبز لجنی.


romangram.com | @romangram_com