#_نبض_احساس_پارت_129

_پندارتصادف کردمنم فرصت نکردم بهت خبربدم.

نازنين:وااي خداي من حالش چطوره الان؟

_خوبه خداروشکر.

نازنين:بيمارستاني هنوزم؟

_اره ولي ديگه کم کم ميرم خونه منتظرسعيدم.

نازنين:باشه عزيزدلم منم فرداميام بيمارستان.مواظب خودت باش شب بخير

_توهم همينطور.دوست دارم شب بخير.

سعيدکه اومدرفتم خونه بهارحال خوبي نداشت منم خيلي خسته بودم يه دوش گرفتم وخوابيدم.

صبح آماده شدم تابرم بيمارستان.

بهار:امير؟

_بله؟

بهار:ميري شرکت؟

romangram.com | @romangram_com