#نه_من_عاشق_نیستم_پارت_37

- از کجا معلوم نري یه جا دیگه بند رو به آب ندي، فردا روز خانوادت رو سر من هوار نکنی و خودت رو قالب من نکنی؟!

مهرانا با دلخوري گفت:

- من همچین دختري نیستم!

- اصلا تو خوب؛ یه برگه ي معاینه میاري وگرنه دوستی بی دوستی!

مهرانا دلش می خواست بگوید:

«! اونا دوستاي زنت هستن که راحت می تونن دورت بزنن »

عاقبت دستش را پیش برد و در حالی که صالح هم دستش را براي قبول دوستی جلو می آورد گفت:
- و اما شما باید قول بدین به من هیچ نظري نداشته باشین!

صالح دست داد و بی رحمانه گفت:

- من کلا به تو فکر هم نخواهم کرد.

و قبل از اینکه مهرانا ناراحت شود، ادامه داد:

- راستی اسم این جوجو چیه؟

مهرانا با دلخوري گفت:

- تو هرچی خواستی صدام بزن. اگه یه روز برات اهمیت پیدا کردم می تونی اسمم رو بپرسی و منم بهت می گم!

romangram.com | @romangram_com