#نه_من_عاشق_نیستم_پارت_22
- اه چقد گوشت تلخی تو! وقتی یه پسر با یه دختر قرار می ذاره، یه قدم می رن به سمت دوست شدن دیگه!
- هاه، چه رویایی! بچه جون من یه پیرمردم که ترجیح می دم با پیرزنا دمخور بشم.
- حالا بهت برنخوره. مگه به من گفتی بچه من حرفی زدم؟
- خب آدرسم رو بدم یا نه؟
- بده اما ...
- اما چی؟
- تو امروز قرار داري؟
صالح خندید:
- نه بچه!
مهرانا با حالت مظلومانه اي گفت:
- می شه به من نگی بچه؟
صالح دوباره جدي شد:
- بعدا معلوم می شه! خونم نبش کوچه ي سالاري طبقه ي پنجم پلاك چهل و دو.
romangram.com | @romangram_com