#مزاحم_دوست_داشتنی_پارت_2
وقتی ريخت اشكم كه مهدي تنهاي تنها بود، نه تماشاگري بود و نه بازيكنی...
دلم كباب شد، اين حقش نبود...
اون خيلی زحمت كشيده بود، نه تنها واسه پرسپوليس كه واسه تيم ملی هم كلی تلاش كرده بود، بايد تو يه جشن فوق العاده باشكوه خدافظی ميكرد از دنياي فوتبال...
البته نيتشون هم همين بود كه نشد...
آخه هيچكس فكر نميكرد پرسپوليس ببازه اين بازيو...
سخته تيمت خوب بازي كنه و اول جلو بيوفته ولی بعدش يه گل بخوره...
توي وقت هاي تلف شده دوباره گل بزنه و هواداراشو خوشحال كنه و فكركنن تمومه، قهرمانن...
ولی انقدردفاع تيمت بد باشه كه نتونه ده دقيقه، فقط ده دقيقه دووم بياره تاقهرمان بشه...
سخته لحظه آخر گل بخوره و بازي به پنالتی كشيده بشه...
و زجر آوره واسه هواداري كه توي تيمش مهدوي كيا كه بازي آخرش هم هست از دقيقه ي صد و پونزده بازي كنه تازه پنالتی زن هم نباشه...!!!!!!!
همينطور علی كريمی...
سخته كه دو تا بازيكن كه مطمئناً توپاشون گله، پنالتی نزنن و در ادامه اولين توپ خراب بشه، روحيه ي هوادارا و بازيكنا خراب بشه ولی باز پنالتی بعديو يه جوون كم تجربه بزنه و اين روند تا آخر ادامه پيداكنه...!!!!!!!!
اينايی كه ميگم همش غير قابل تحمله واسه يه هوادار دوآتيشه، مثل من، مثل بقيه ي فوتبالی ها...
توي ذهنم پر از علامت سؤاله و حالم داغون داغون...
امروز خير سرم تولدمه، گفتم تولد 28 سالگيم با قهرمانی پرسپوليس قشنگ ميشه، ولی ببخشيد اما حالا روز تولدم گند زده و حسابی قهوه اي شده...
چی دارم ميگم واسه خودم، فوتباله ديگه برد و باخت داره...
آره برد و باخت داره ولی مطمئناً اگه مهدي از اول بازي ميكرد و پنالتی اول و دومو علی كريمی و مهدي ميزدن، وضع ما و تيممون اين نبود...
يا حداقل اگه يه ذره به كاپيتان تيم محبت ميشد و اينجوري نميرفت، انقدر آتيش نميگرفتم...
اي خدا، حالا جواب اون استقلالی ها كه امروز قهرمانيشون تو ليگ قطعی شدو چی بدم؟؟...
romangram.com | @romangram_com