#منشی_مدیر_پارت_9


- چهل و هفت سالشه ميگه بيست و هفت ساله که داره کار ميکنه حالا ديگه خسته شده و ميخواد خودشو بازنشسته کنه.

مامان ابروانش را بالا برد و سرش را به ارامي تکان داد. اين حالت او به اين معني بود که از چيزي که شنيده تعجب کرده و در ضمن کار او را تاييد ميکند.

- ولي مامان خيلي جوون مونده.. من فکر ميکردم چهل سالشه منم دوست دارم جوون نشون بدم.

- جوون؟ تو خيلي مونده جوون نشون بدي. الان به شونزده هفده ساله ها ميخوري

با تعجب و ناباوري گفتم: خب مامان!

- باور کن تو به بابات رفتي اونم خيلي جوون تر از سنش....

با عجله ميان حرفش دويدم و گفتم: مي دوني مامان شرکت زياد شلوغي نيست. با من ميشيم پنج نفر.. دوتا دختر و سه تا مرد.

- از رئيس شرکت بگو

- آقاي فرهنگ مثل فاميلش وقعا با فرهنگ

- چند سالشه؟

- به نظر پنجاه ساله مياد. ديگه نمي دونم واقعا چند سالشه

- و اون دوتا؟

- مطمئن باشين که هردوشون مثل اقاي فرهنگ پير هستند فکر کنم سن و سالشون براي من يکم زياده

- يه کم؟

- خب اره ديگه.... مرد بايد پخته باشه مامان..


romangram.com | @romangram_com