#منشی_مدیر_پارت_55


- من خودمو مقصر مي دونم. اگر اجازه بديد من نمونه همين کيف رو تقديمتون ميکنم.

- اون کيف اخرين يادگاري از طرف عزيز ترين فرد زندگيم بود.

در حاليکه سرش را با تاسف تکان ميداد گفت: اين دفعه ديگه واقعا تاسف برانگيزه. همون چند درصد اميد بخشش ام از بين رفت.

- من نمي خوام شما معذرت خواهي کنيد. ميخوام بدونم براي چي اين کارو کرد؟

- مي دونيد ديشب تينا سوار ماشين شد و اين کيف روديد و با اصرار خواست که اونو بهش بدم منم گفتم مال يکي از دوستامه..... حالا کيف رو روي ميز شما ديد و فکر کرد ما باهم دوستيم.

- ولي اون قبل از اينکه کيف رو ببينه با من مشکل داشت.

- نه اشتباه ميکنيد.

- لازم نيست پرده پوشي کنيد من شنيدم به شما چي گفت، ميخواست منو سر يه دقيقه اخراج کنه.

-براي خودش حرف مفت زده اخراج شما دست اون نيست.

- ولي اين جواب من نبود.

- خب خودتون که بهتر همجنساتون رو ميشناسيد.

با تعجب نگاهش کردم. صورتش را به طرفم برگرداند و با نگاهي سريع صورتم را برانداز کرد و گفت: تينا دختر حسوديه... وقتي که ... و بدون اينکه ادامه دهد صورتش را برگرداند و به مقابل خيره شد.

با کنجکاوي پرسيدم: وقتي که چي؟

خنده ارامي کرد و گفت: شخصيت جالبي داريد با اينکه ناراحت هستيد ولي نميتونيد دست از کنجکاوي برداريد. تينا موجوديه که وقتي با دختري بالا تر از خودش روبرو ميشه نميتونه خودش رو کنترل کنه ولي نمي دونم چرا با شما بدتر از اونچه که من فکر ميکردم رفتار کرد.البته يه حدسي ميزنم ولي نميدونم درسته يا نه.

- اگر تينا همون دختري باشه که من دوبار باهاش تلفني حرف زدم بايد بگم که از تعادل رواني برخوردار نيست فکر ميکنم ميتونيد از اون دوستتون که متخصص گوش و حلقه ادرس يه روان پزشک حاذق رو بگيريد.


romangram.com | @romangram_com