#مهندسین_شیطون_و_اخمو_پارت_7

در باز شد و....
وایییییییییییی
خدایا ...
بدبختی بیشتر از این؟؟
خدایا پس من شانسم کی میخواد بهم رو کنه؟؟؟
ای بابا
با چشمای گرد به چشمای بیتفاوت ..البته کمی پوزخندش خیره بودم
چرا این تعجب نکرد ؟؟؟
نگاهی به اطراف کردم ...بله....
بله دیگه یه ساعت آقا ما رو تو سالن دید زده ...
مانیتوری کنار دیوار بود که شش تصویر از جاهای مختلف توش بود و سالن هم یکیش بود
خدایا ....بازم نخواستی استخدام شم؟؟؟
حداقل چرا اینقدر ضایعم کردی!؟
رییس- فکر کنم به جای زل زدن به من و اتاقم باید کار دیگه ای کنید ...
آب از سرم گذشته ...میدونستم استخدامم کاملا منتفیه...
کلافه گفتم
-چی مثلا؟؟؟ آهااااان....خسارت ماشینم!؟

romangram.com | @romangram_com