#میشا_دختر_خون_آشام(جلد_دوم)_پارت_101

آی دل خودم وای ، مثل همین آدما دورت انقدره پرن

که تایکی از راه برسه عاشقش شدن ، عاشقش شدن

( علیرضا طلیسچی به نام آی دل خودم )

تینا با لبخند گفت :

تینا _ خیلی خیلی صدات قشنگه

با لبخند گفتم :

من _ چاکرم

پیچیدم توخیابون بابا اینا

من _ نمیای بریم خونه ما ؟

دستش و گذاشت روپیشونیش و گفت :

تینا _ نه ... عمه اینا می خوان بیان اون جا

ابروم رفت بالا

من _ جدی ؟

سرش و تکون داد و یهو انگار چیزی یادش افتاده باشه هیــنی کشیدو

گفت :

تینا _ اتفاقا بابا گفت که بهت بگم شب با هیرا بیای

واقعیتش دلم برای عمم تنگ شده بود ... خیلی کم دیدمش این چند وقت

لبخندی زدم و به ساعت ماشین نگاه کردم ... ساعت1 و 27 دقیقه بود

من _ باشه تورو می ذارم درخونه ... باید برم یه سر پیش دکتر

سوالی پرسید :

romangram.com | @romangram_com