#مانده_ام_جذبت_شوم_یا_دفعت_کنم_پارت_3
نفس رو پر صدا دادم بیرون....
یه ذره حالمو بهتر کرد...
ـ ببین تا شب یه لب تاپ برام بفرست...
ـ بازم؟ دِ آخه دختر این نرم افزار چی داره که اینقدر داری روش مانور میدی؟
بازم حرفای صدمن یه غازشو داره شروع میکنه....
اوف.............
ـ رستاک...
ـ جانم...
ای جانمو کوفت....
ـ میاری یا نه؟
ـ باشه به شرط اینکه بعدش دوس پسرتو دریابی...!
باز شِر و وراش شروع شد....
گوشی رو قطع کردم...
اصلا حوصله ی دری وری گفتن هاشو نداشتم...
گوشیم زنگ خورد...
حوصله نداشتم زدم رو اسپیکر و روی صندلی روبه روی میز کنسولی نشستم و لاک مشکی رو باز کردم و شروع کردم به زدن لاک روی ناخنام...
ـ الو...
ـ گوش میدم ولی اگه بخوای بی ربط حرف بزنی ...
نذاشت حرفمو بزنم ، مثل مترسگ سر جالیز ابراز وجود کرد...
متنفرم از این کار....
ـ باشه بابا.... حالا من یه شکری خوردم به دل نگیر....ببخشید عزیزم... منو ببخش؟
ادای عق زدن رو در آوردم و با جفت دستام روی هوا فرضی زدم توی سرش...
romangram.com | @romangram_com