#من_یا_اون_پارت_67


مسعوده گفت:

-مزاحم چیه عزیزم... خواستگار که مزاحم نیست...

من: آقا خواهش میکنم...

-خواهش میکنم خواهش نکن...

با صدای یه نفر به سمتش برگشتم:

-ترنم؟؟ تویی؟

واااای خدا عاشقتم... متین از ماشین پیاده شد و به سمتم اومد و گفت:

-این آقایون کی هستن؟؟

من: چیزه... ممم...مزاحمن...

متین رفت سمت پسره و دستشو زد روی شونه ش... اول فکر کردم یواش زده ولی از قیافه ی پسره فهمیدم خیلی محکم بوده! خلاصه دستشو زد رو شونه ش و گفت:

-ببین آقا پسر... یا همین الان با پای خودت و محترمانه از اینجا میری و دست از سر خانم بر میداری... یا کاری میکنم که با ویلچر بیان ببرنت... انتخاب با خودته... کدومش؟

پسره گفت:

-آقا من معذرت میخوام... من شرمنده م... چرا حالا عصبانی میشید؟


romangram.com | @romangram_com