#من_یا_اون_پارت_131


با ذوق گفتم:

-وای این عالیه... شما برای گروه خیلی زحمت میکشید... واقعا ازتون ممنونم...

متین با لبخند جوابمو داد:

-خواهش میکنم... وظیفه مه... شما هم همه به یه صورتی داری به من و گروهمون کمک میکنید... منم از شما ممنونم...

رامتین: بسه دیگه بابا... چقد تعارف تیه پاره میکنید... آخ جووون شامو آوردن...

من: بهتون نمیاد شکمو باشیدااا...

خندید و گفت:

-شرمنده ولی هستم...!

غذاها رو آوردن و با شوخی های آرش و رامتین و آبان غذامون رو تموم کردیم. رو به رامتین گفتم:

-آقا رامتین بابت شام خیلی ممنونم... عالی بود. دستتون درد نکنه...

رامتین: نوش جان... کاری نکردم که بابا... خودم که نپختمش...

-به هر حال همین که شوخی منو جدی گرفتید خودش خیلیه...

از همه تشکر و خداحافظی کردم. وقتی میخواسم از متین خداحافظی کنم چند لحظه خیره نگام کرد و بعد خیلی آروم گفت:


romangram.com | @romangram_com