#من_یا_اون_پارت_115


-من اصلا با ادامه ی تحصیلتون مخالف نیستم... و اما در مورد خانواده و سن شما... اینکه من حاضرم با خانواده م بیام و خانواده ی شما منو ببینن شاید از من خوششون اومد... سنتون هم که خب... باهاش کنار میایم.

من: نه خیر آقا... نمیشه. ضمناً... من به شخص دیگه ای علاقه دارم...

همینجوری ماتش برد روی من... پسره ی احمق...اول از ترنم خوشش اومده بعد که دیده اون ازدواج کرده گفته خب اینم که شکل اونه چه فرقی میکنه... ای خدا... چرا هیچ کس رک نمیگه چی میخواد؟؟ هیچ کس نمیگه شخص مورد نظرش تبسمه یا ترنم... من یا اون؟؟؟؟؟

از اردشیر فاصله گرفتم و رفتم پیش لادن. چون مارو دیده بود مجبور شدم همه چیزو براش توضیح بدم...وقتی حرفم تموم شد بدون اینکه اجازه ی حرف زدن بهش بدم دستشو کشیدم و باهم رفتیم توی کلاسمون...

از لادن خداحافظی کردم و رفتم توی ماشینم و به سمت سالنی که دیروز رفته بودم راه افتادم. وقتی رفتم توی بهرام اومد و خیلی گرم سلام کرد:

-به به سلام... خانم امیری عزیز...حالتون چه طوره؟

-سلام...ممنونم. شما خوبین؟

-بله...عالی... امروز با بچه ها آشنا میشید و اگه آمادگی شو داشتید تمرین رو شروع میکنیم...

سرم رو تکون داد و دنبالش رفتم. یه استیج بود که روش چند نفر ایستاده بودن و چند تا ساز مختلف هم بود. با هم رفتیم روی استیج. همه مشغول حرف زدن و خندیدن بودن. بهرام دستاشو دو بار زد به هم و گفت:

-ساکت ساکت... این همون خانم امیریه که تعریفشو کردم...

همه برگشتن سمت ما و نگامو کردن. سلام کردم و همه جوابمو دادن. بهرام شروع کرد به معرفی کردن:

-خب...ایشون خانم نسیم کیانی نوازنده ی ویالون هستن، آقای رضا محمودی زحمت شیپور رو میکشن، نیما خداداد عزیز ساکسیفون میزنه، شهاب آرافر گیتار برقی میزنه و آرش بهادری هم تمپو میزنه در حد بنز و اما قسمت مهمش... آقای متین خالقی که الان هنوز نیومده سنتور و جاز میزنن توی گروه و برادرشون آقای رامتین خالقی هم گیتار میزنه برامون...(اینجا من یه توضیح مختصر بدم... آقا این جاز یکی از ساز های موسیقیه که از چند تا طبل بزگ و از اینا که شبیه بشقابه طلاییه (!) و ... تشکیل شده دو تا چوبم داره که باهاش میزنن... آقای گلزارم میزنن... متوجه شدید؟؟ امید وارم گرفته باشید دوستان ممنون...)

دستشو به سمتم گرفت و گفت:


romangram.com | @romangram_com