نوشته: دختران من
یلدا تو دوران دبیرستان تو اوج شادابی و طراوت عاشق یه مرده سیاهپوش میشه، دختری که حالا دیپلم گرفته و منتظر خواستگار زودتر از موعدشه، دم در ایستاده که متوجهی مرد سیاهپوش وسط پذیرایی خونهشون میشه و… شروع هر زندگی شروع یه رمان تازهست. یلدای ما با تمام خامیها و بیتجربگی وارد زندگی میشه. عاشق، خسته، دلبسته. بیاید ببینیم یه زن چطور توی سالها پخته و باتجربه میشه… #من_به_عشق_و_جزا_محکومم
رمان های مشابه