#مامورین_پر_دردسر_پارت_78

رفتم پیش پرستاره
نگاهی به بیتابی های الناز انداخت

-نذارین بره داخل وضع جسدا
سرشو به نشونه تاسف تکون داد و رفت

برگشتم سمت الناز که دیدم غش کرده تو ب*غ*ل نیما

از ب*غ*ل نیما گرفتمش و اونم پرستارو صدا زد و الی رو بردن

رفتم بیرون محوطه چشمامو بستم الناز با مرگ بابا و مامانش داغون میشه

با صدای زنگ گوشیم نگاهی به شمارش کردم
:بله باراد

-کارارو حل کردم الناز چطوره؟

:بد...باراد

romangram.com | @romangram_com