#مامورین_پر_دردسر_پارت_73

: تصادف کردن....هر دوشون

دریا یه هین بلند کشید و زد زیر گریه
نیما رفت که ارومش کنه همون موقع

در باز شد و الناز اومد تو با دیدنش ترس و دلهره ام بیشتر شد خدایا چی بهش بگم حالا

بیاین بریم دیگه .....! - ستاره چرا خشکت زده ؟دریااااا چرا گریه میکنیی

نگاهی به گوشی تو دستم کرد:گوشی من دست تو چیکار میکنه؟؟؟؟

بی حرف رفتن سمتش و محکم ب*غ*لش کردم داشتم میترکیدم چی بهش میگفتم؟میگفتم مامان و بابات مردن؟بگم که

؟بگم بی کس شدی؟بگم دیگه کسی و نداری ؟چی بگم بهش

معلوم بود تعجب کرده با نگرانی و لحن شوخی گفت:چی شده؟کم پیش میاد محبتت اینجوری فوران کنه

ازش جدا شدم:الی.....باید بریم یجایی

romangram.com | @romangram_com