#مامورین_پر_دردسر_پارت_22

تا خواستم از دستس بکشمش بیرون با ته اسلحه زد تو شکمم و

چون ناگهانی بود رفتم عقب اونم برگشت و اسلحرو انداخت رو زمین

پسره ی سرتق یه نگاه به اسلحه ها کردم ولی بدرد نمیخورد

دست به اسلحه شدن دربرابر اونی که خودش اسلحشو انداخته

باعث میشه حس ناتوانی به دم دست بده

ارنجشو گرفتم که دستشو بپیچونم که با اون دستش زد تو

گردنم ، دستم ول شد که عقب عقب رفت

همون موقع یه اسلحه اومد رو شقیقش چشماش گرد شد ولی

سریع دوباره برگشت به حالت عادی و پوزخند مضخرفی رو ل*ب*ش اومد


romangram.com | @romangram_com