#مامورین_پر_دردسر_پارت_179
دهن همشون باز مونده بود شاهین گفت:ولی کار سختیه
سرمو به دو طرف تکون دادم:نه نیست
شاهین:باید به رییس خبر بدیم
ارام)
مثل اینکه موفق شده بودن لب تابو گیر بیارن ولی انقدر ترسو
بودن که با خودش رو به رو نشن و از دریا گرفتنش
رفتم سمت الناز که سعی داشت رمز گشاییش کنه بعد پنج دقیقه با
خوشحالی گفت که موفق شده هه رییس با چشمایی که برق میزد
رفت سمتش و پشت میز نشست داشتن دنبال پرونده ها میگشتن
romangram.com | @romangram_com