#مامورین_پر_دردسر_پارت_177

+اهم اهم

برگشتم سمت باراد و با چشم و ابرو به اطراف اشاره میکرد

تازه متوجه موقعیت شدم و دهن مبارکمو بستم

ستاره با عصبانیت کیفشو پرت کرد رو میز

باراد:ستاره

ستاره)

از فکری که تو سرم اومده بود داشتم دیوونه میشدم با ناخونام رومیز ضربه میزدم

صدای نگران باراد سکوت بینمون و شکست:ستاره حالا میخوای چیکار
کنی؟تموم اطلاعات سازمان و
پرونده ها تولب تابت هست


romangram.com | @romangram_com