#مامورین_پر_دردسر_پارت_174
صداهای گنگی می اومد اولش گنگ بود ولی یکم که گذشت تونستم بفهمم چی میگه
-خانم .....خانم....خوبین ؟
چشمامو باز کردم و به سمت اون شخص برگشتم یه مردحدودا چهل ساله بود با لباس پلیس
:من ...خوبم
-باید با ما بیاین ...چه اتفاقی افتاده براتون؟
:چیز خاصی نیست
با لحن جدی گفت:سرتون اسیب دیده و تو کیفتون اسلحه پیدا شده
امیدوارم توضیح قانع کننده ای داشته باشین
برو باو یارو خله ها با حرص کارتمو نشون دادم چشاش شد دوتا
گردو نیشخندی زدم که با صدای ترمز وحشتناک یه ماشین پشت سرم برگشتم به پشت
romangram.com | @romangram_com