#مامورین_پر_دردسر_پارت_153

همه سرا برگشت سمتمون ....الیاس،ارمین و دو نفر دیگه که نمیشناختمشون

:اینجا چه خبره؟الناز این چه وضعیه؟

-به تو ربطی نداره بهتره خودت بری تا قبل از اینکه اینا بیان سراغت

به دو تا گوریلی اشاره کرد که بالای پله ها بودن دهنم باز مونده بود:الناز چی میگی؟

الیاس:خانم موشه خودت با پای خودت اومدی تو دهن شیر

از جاش بلند شد و اومد سمتم اشکان کنارم وایساد و با اخم غلیظی به الیاس نگاه کرد الناز اومد جلوتر :برو.بیرون

باراد:ستاره بیا بریم،تازه داره چهره اطرافیانمون مشخص میشه

الناز:بهتره بری نمیخوای که سر دریا بلایی بیاد هوم؟

با حرفی که زد به حدی عصبی شدم که راحت میتونستم همینجا دارش بزنم پوزخندی رو لب الناز اومد دستشو کشیدم و چون ناغافل بود پرت شد
سمتم دم گوشش غریدم:اعتمادمو پودر کردی،تموم باورهایی که ازت

romangram.com | @romangram_com