#مامورین_پر_دردسر_پارت_147


با دیدن قیافش زدم زیر خنده چادرشو تا چشماش کشیده بود

جلو و سفت بادستش گرفته بودش با دیدن من یکم تو صورتش دقیق

شد بعدم پرت چادرو ول کرد که افتاد رو زمین

با اخم گفت:چرا دروغ گفتی دختره احمق

:اولا درست صحبت کن احترام موی سفیدتو نگه داشتم چیزی

نمیگم بهتا بعدشم دروغی در کار نیست حالام یه سوال دارم پسرت کجاست؟

با پوزخند گفت:اونوقت کی گفته قرار جواب سوالتو بدم؟

:من میگم

-نیستش

romangram.com | @romangram_com