#مامورین_پر_دردسر_پارت_146

:خطریه نمیخواد تو بمون اگه خبری ازم نشد بقیه رو خبر کن

-دوساعت نگذشته از فرارتون ها لااقل وایسا عرقمون خشک شه بعد برو دنبال یه دردسر دیگه

:مراقبم
کلید ماشینو از کمد برداشتم و رفتم سمت خونه مامان ارمین

زنگ درشون و زدم :بله؟

:یه لحظه بیاین دم در

-شما؟

:پلیسم خانم بیاین

یه جیغ کشید و گوشی و گذاشت خدایا مارو با کیا کردی هشتاد ملیون نفر

چند لحظه به مامانش با چادر اومد دم در

romangram.com | @romangram_com