#مامورین_پر_دردسر_پارت_112
و اب با فشار بالا میاومد ولی وقتی صدا اژیر امبولانس و
میشنوه میره و گلوی ستاره رو تا سر حد مرگ فشار میده جوری که
ستاره بیهوش میشه و با نیمه جون پیداش کردیم و من و نیما و
ایدینم از خجالتش دراومدیم و حالا بعد سه سال سر و کلش پیدا
شد و مطمئنن بی دلیل نیست هرچند ستاره میگه برا مراسمه ولی من حس خوبی به برگشتش ندارم
ستاره)
رفتم سمت الناز که داشت باگریه
خودشو میکشت کنارش نشستم
که سرشو از رو بازوی الیاس برداشت و خودشو تو ب*غ*لم انداخت
دستامو دورش حلقه کردم که الیاس گفت:سلام ستاره خانم
romangram.com | @romangram_com