#لرد_سوداگران_پارت_92


تلفن رو برداشتم و شماره استاد سپید رو گرفتم چند بار بوق خورد ولی کسی برنداشت ،دوباره گرفتم بعد چند بوق کسی گوشی رو جواب داد

_به استاد بگین اژدهای سیاه زنگ زده

_مرداس تویی؟

کمی فکر کردم ولی صدای زن رو نشناختم داشت اشک مصنوعی میریخت

_ببخشید شما؟

_مرداس من ژاله ام دختر استاد سپید

اون دختر نچسب اون روزی رو به یاد اوردم

_چیزی شده؟

_اره ........مادرم کشته شده

شوکه به خودم تو آیینه خیره شدم این امکان نداشت

_چطوری، چیشده؟

_دیشب تو یه مهمونی تو ژاپن مسموم شده با سم

کتفم تیر کشید با درد زیادی رو زمین نشستم سرم و تو دستام گرفتم باورم نمیشد سد اصلی بین قاچاقچیا شکسته باشه این بدترین خبری بود که شنیده بودم

_کی رو وصیت کردن به جاش

حس کردم گریه مصنوعیش قطع شد و داره بهم نیشخند میزنه

_من


romangram.com | @romangram_com