#لرد_سوداگران_پارت_166


_داشته باشیم حالا، دوبرابر داشته باشیم خانمت و عمویی قوی میشن

_مرگ

_تو جونت ،بدو بریم که دوست دارم ببینم اینجا چی میفروشن

سرم و به علامت تاسف تکون دادم ، بین قفسه ها چرخ میزدیم ،پرهام مثل خنگا به همه مواد غذاییا نگاه میکرد و سوال میپرسید .چندتا کمپوت برداشتم و برگشتم که دیدم نیست ،صداش خیلی دور نبود صدای نکرش همیشه بلندگو بود . پشت قفسه کیکا دیدمش داشت مخ یه خانم رو میخورد و براش اندرز نسخه میکرد

_پرهام

_ای وای ببخشید خانم ایشون چیزه ،یه کی هست باهم اومدیم خرید اینجا. عه خوشبخت شدیم ببخشید

دختره از کنترل خندش، کبود شده بود. بعد میگیم ما ادمای اجتماعی نیستیم کسی نمیفهمه ،میریم میکشیم میاییم تو خونه آدم نمیبینیم معاشرت بلد باشیم

_احمق چه غلطی میکردی

چشماش و مظلوم کرد، سرشو کج

_مرداسی اینا که میگن تور میکنن، چجوریه؟

_خاک برسرت دودستی هم کمه همراه دوتا دست خودت احمق

_باشه بابا، دیگه چی بخریم دوتا سبد پر شد مرد

به سبدا خیره شدم یعنی میخواست همه اینارو بخوره ،نمیترکن

_بهش دقت نکن تازه داشتیم میومدیم من یخچال و دیدم ،هیچی میوه نداشتیم

با تعجب زیاد برگشتم سمتش که داشت با تمرکز زیاد دوتا سبد و حرکت میداد ،شماره ویدا رو گرفتم و منتظر موندم

_سلام


romangram.com | @romangram_com