#کوچ_غریبانه_پارت_37

خوداری ام را از دست دادم و نگاهش کردم:

-از چی؟

داشت لبخند می زد:

-از اینکه هرچی می گردی پیداش نمی کنی؟

چنان محو قیافه اش شدم که کلامش را نشنیدم.او تغییر کرده بود!خنده ام گرفت.

-چرا این شکلی شدی؟!این چیه گذاشتی؟

دستی به موهای پشت لبش کشید:

-چیه؟بهم نمی یاد؟خوشت نیومد؟

خیلی سعی کردم نخندم اما نمی شد.قیافه اش به نظرم غریبه شده بود.

-نمی دونم...خیلی عوض شدی!

romangram.com | @romangram_com