#کینه_عشق_پارت_59

وقتی سام از کلاس بیرون رفت نفسم رو پر صدا بیرون دادم و مونا گفت:ای بابا این دیگه کیه؟؟

با اخم گفتم:نفسم بند اومد...حتی می ترسیدم نفس بکشم...راستی نگفتی اول کلاس چی گفته؟؟

مونا رفت بالای منبر:نمی دونی که...می گفت اخر هر مبحث امتحان..نمره ی تحقیق فقط 3نمره اونم برای 50صفحه تحقیق بی نقص...فهرست و مقدمه و نتیجه و منابع و چه می دونم از این چیزا دیگه...ادای سام رو در اورد:تحقیقتون باید جامع و مانع باشه بقیه امتحان هم از جزوه...گفت هر کی می خواد نمره ی خوب بگیره باید سر کلاس خوب گوش کنه و جزوه برداره چون من از حرفای سر کلاسم هم گاهی اوقات سوال میدم...هر هفته باید با مطالعه بیاید سر کلاس.....باید یه خلاصه از تحقیقتون هم ارائه بدید....

مونا همین طور حرف میزد و حرف میزد و وسطاش هم یه عالمه غر میزد...خسته شدم و گفتم:مونا جان بسه دیگه سرم رفت....

با مونا به کلاس بعدی رفتیم و منتظر شرف یابی استاد شهبازی شدیم...

مونا اهسته زیر گوشم گفت:خدا به دامون برسه همه می گن شهبازی از کیانی هم بدتره...

متعجب به مونا چشم دوختم و گفتم:دیگه این می خواد چه برنامه ای سرمون دربیاره؟؟یعنی چی که این از کیانی هم بدتره؟؟

شهبازی وارد کلاس شد...بهش می خورد 30به بالا باشه اما خیلی خوشتیپ و خوش قیافه بود....اما در عین حال سخت و خشن...وارد کلاس شد و تقریبا"همون حرفهای سام رو دیکته کرد و در ادامه اش گفت:هر کس یک ترم با من کلاس برداره و اون درس رو بیوفته تا دو ترم بعدش دیگه حق نداره با من کلاس برداره..

با شنیدن این حرف با خنده و زیر لبی طوری که فقط مونا بشنوه گفتم:خدارو شکر...

ولی استاد خیلی ناگهانی گفت:کسی چیزی گفت؟؟

یکی از دانشجوهای ردیف جلوییمون ناشی گری کرد و به سمت ما چرخید...

romangram.com | @romangram_com