#کیارش_پارت_26
آخ! ای کاش هيچوقت سر به سر کیارش نمیزاشتم که اون شبنم و ببینه، توروخدا ببین دختره چطور داره به خاطر کیارش بال بال میزنه، با صدایی که از ته چاه ميومد گفتم:
- آره به هوش اومده بردنش تا چندتا آزمایش ازش بگیرن، یه چیزی بگم ناراحت نمیشی؟
شبنم که حالا بعد از سه روز داشت حرف میزد لبخندی زد و گفت:
شبنم - نه ناراحت نمیشم بگو!
خدایا چطور بهش بگم بی خیال کیارش بشه؟ چطوری بگم تو شبیه عشق کیارشی و عشقش نیستی؟ سرمو تکون دادم تا این فکر از سرم بیفته چشمامو بستم و بالحن جدی گفتم:
- شبنم تو باید بی خیال کیارش بشی، میدونم که دوسش داری ولی اون تورو دوست نداره تو فقط شبیه عشق کیارشی خود عشقش نیستی یه مدت که بگذره ازت سرد ميشه و خودت عذاب می کشی، منطقی فکر کن و زندگی تو خراب نکن اون هيچوقت نميتونه خودتو دوست داشته باشه!
سرمو گرفتم بالا و نگاش کردم که داشت گریه میکرد، با صدای بغضدار و لرزونی گفت:
شبنم - نمی تونم بی خیالش بشم من دختریم که تا حالا حتی یه ذره از کسی محبت ندیدم حالا بعد از از این همه محبت کیارش طبیعیه که بهش علاقمند شدم دیگه نمی تونم بی خیالش بشم میفهمی؟ میفهمی که من کیارش و دوست دارم میفهمی؟
سرمو انداختم پایین و گفتم:
آریان پس منتظر بی مهریاش باش!
دیگه چیزی نگفتم و اونم حرفی نزد فقط چشماشو بست و با چشمای بسته گریه کرد!
****
شبنم:
آریان - پس منتظر بی مهریاش باش!
چشمامو بستم و مثل همیشه الکی اشک ریختم، اگه حالم بد شد فقط به خاطر این بود که فکر کردم شاید بمیره ولی حالا زنده ست و من نقشه مو اجرا میکنم مهم نیست که اون منو دوست نداره و ستاره رو دوست داره مهم نیست که به خاطر اون هوامو داره من دیگه آخر خطم شاهین گفت یا با آرشام ازدواج می کنی یا دیگه اسم منو نمیاری، واسه همینم هیچ سراغی ازم نگرفته، من با احساس آرشام بازی کردم اون نامزدم بود بی خیال من نميتونم با یه پسر که فقط سه دونگ یه مغازه رو داره ازدواج کنم شوهر من باید پولدار باشه، میتونم از کیارش استفاده کنم واسه رسیدن به اون چیزایی که میخوام اون خودش گفت خرج مو میده منم ازش استفاده می کنم و وانمود می کنم دوسش دارم و میخوام باهاش ازدواج کنم تا وقتی که دیگه بهش نیازی نداشته باشم! آره این خوبه!
سه هفته بعد...
romangram.com | @romangram_com