#خیلی_دلم_تنگه_برات_پارت_95

آخه
من که از بچه ها بدم نمیاد بخصوص اینکه پدرش میلاد باشه عالی هم میشه ولی این...


معذب تکونی به خودم دادم تا دستش رو برداره از روی شکمم ولی به روی خودش نیاورد
پس بیخیالش شدم. سرمو کمی بالا بردم و نگاهش کردم
_تو دوسش داری؟
لباش کش اومد
_من عاشق بچم
_اینکه من مادرشم برات مهم نیس؟
اخمی کرد_ مگه تو چته؟ چرا خودت رو دست کم میگیری؟یادمه قبلا خیلی اعتماد به
نفس داشتی. درسته عشقی بینمون نیس ولی دلیل نمیشه که ازت بدم بیاد.


تقصیر خودشه که من این افکار رو دارم. همش میگه دوستم نداره
منم زنم.. روحیم حساسه.. از نخواسته شدن بیزارم
_به نظر من مامان خوبی میشی هانا. فقط کافیه حس های بد رو از خودت دور کنی و
دوسش داشته باشی. نباید با اومدن اسم بچه واکنش نشون بدی. این حس سردرگمی که توی
چشماته رو از بین ببر
_اگه دستت رو برداری حتما این کارو میکنم
دستش بی حرکت موند وبا صدای متعجبی گفت:
_چیکار به دست من داری! دارم بچمو ناز میکنم!
_احیانا اون شکم من نیس؟ بدنیا که اومد تا میتونی نازش کن


romangram.com | @romangram_com