#خواستگاری_یا_انتخاب_پارت_50

فریبا : سه تایی پسره بدبخت رو سوار کردیم و داریم ازش بازجویی می کنیم! خب معلومه
که می ترسه!
شهره : این پسرا گردن کلفت دسته جمعی ن! تنها که باشن از موش م ترسوترن!
فریبا یه نگاه دیگه به پسره که اون طرف تر نشسته می کنه. دو تا دختر از جلوي پسره »
« رد می شن اما پسره حتی سرشو بلند نمی کنه که نگاه شون کنه
فریبا : ما که نیودمی بترسونیم شون!
بچه ها Caseاصلی دیر نشه !
شهره : نه ، هنوز وقت داریم.
فریبا در حالی که داره به اون پسره که اون طرف رو نیمکت نشسته و پشت ش به فریبا »
« ایناس نگاه، می گه
بچه ها اون چطوره ؟
« مریم و شهره م متوجه پسره می شن »
فریبا : از وقتی اومدیم اینجا، من تو کوك شم. دختر از جلوش رد می شه، سرشو بلند نمی
کنه!
مریم : خب این دفعه خودت تنهایی برو باهاش صحبت کن!
فریبا : اول چک کنین ببینین شرایط ش با تعرفه ما جوره؟
« تو همین موقع پسره یه لحظه بلند می شه و می ایسته و دوباره می شینه »
. شهره : تناسب اندام 19

romangram.com | @romangram_com