#خواستگاری_یا_انتخاب_پارت_47

« دخترا همه با هم با حرکت می گن »
باریک اله! باریک اله!
فریبا : پسرجون بگو ببینم، تو فکر می کنی که مرد موجود برتره؟
پسره : به مرگ مادرم اگه من یه دفعه این فکرو کرده باشم!
« دخترا با حرکت سر و تائید می گن »
آفرین! آفرین!
فریبا : ببین عزیزم، تو خیال می کنی اگه یه دختر بیاد خواستگاري تو، کار بدي کرده؟
پسره : من به گور پدرم می خندم از این خیالا بکنم! اصلا باعث افتخار منه!
« بازم دخترا در حالیکه سرشونو تکون تکون می دن می گن »
باریک اله! باریک اله!
« فریبا در حالی که هنوز همونجور برگشته و پسرو رو نگاه می کنه می گه »
نه، خوبه!
شهره : آره، منم پسندیدمش!
« مریم که با نگاه خریدار پسره رو نگاه می کنه می گه »
همچین پرو و پیمون م هس!
« فریبا در حالی که چشمش به پسره س به مریم می گه »
می خواي این یکی رو تو ورش دار! من می رم سراغ بعدي.
« پسره که پاك قاغیه ر باخته، با حالت گریه به مریم نگاه می کنه و می گه »

romangram.com | @romangram_com