#خواستگاری_یا_انتخاب_پارت_41
مریم : گوشاشون درازه!
شهره : دمم دارن!
فریبا : گم شین ! دارم جدي حرف می زنم ! فرق ما با اونا عقل مونه! من فقط تولدم به
اختیار و انتخاب خودم نبود ! بقیه ش رو خودم انتخاب کردم ! شیر خوردم چون برام خوب
بود! اگه بد بود نمی خوردم ! غذا خوردم ! اگه بد بود نمی خوردم! بازي کردم! اگه بد بود
نمی کردم ! درس خوندم ! اگه بد بود نمی خوندم ! دانشگاه رفتم، تفریح کردم ! موسیقی
گوش دادم ! شاد بودم ! همه اینا رو انجام دادم چون خوب بود !همه شم به انتخاب خودم
بود! حالا چه د لیل داره که انتخاب یکی دیگه شوهر بکنم؟ ! این یکی م می تونم خودم
انتخاب کنم!
« بعدش می ره تو فکر و می گه »
فقط می ترسم که نکنه همه جوانب رو در نظر نگرفته باشیم ! ولی خب، مهلت کمه ! فعلا با
همین اطلاعات و تدارکات کم شروع می کنیم! خب ، نقشه ها!
مریم بلافاصله س ه چهار تا نقشه بزرگ لوله شده از یه گوشه پشت بوم می آره و پهن »
« می کنه رو پشت بوم و چند تا سنگ میندازه چهار طرفش و می گه
1) یک هزارمه. توش جزئیات دقیقا نشون داده شده. منطقه شهرك ⁄ همه نقشه ها ( 1000
قرمز (×) غرب، جردن، خیابون فرشته، زعفرانیه و فرمانیه . خونه هایی که با ضربرد
و با رنگ (×) مشخص شدن، در درجه اول اهمیت قرار دارن . خونه هاي با علامت
سبز،مرحله دوم.
romangram.com | @romangram_com