#خانم_پرستار_پارت_25
ـ علی حق داره بهت بگه سلیطه.
نازی با اخم وحشت ناکی نگاهم کرد.
ـ علی غلط کرده.
و بعد خیلی ریلکس از جلوی چشم های من دور شد...
...
ـ نازی به نظرت اون کت اسپرت زرده برای علی خوبه؟
نازی ابرویی بالا انداخت .
ــ نوچ... علی بدش از تیپ جلف می آد رسمی دوست داره اون رضا عه...
نارا صورتش را جمع کرد.
ــ اه... اه... از سلیقه گند رضا نگو که حالم به هم خورد!
ـ وای، کشتید من رو، با این حرفای شما ما تا فردا هم بگردیم نمی تونیم برای تولد اون دوتا چیزی پیدا کنیم!
نارا و نازی رفتند تا دررگال ها بگردند...
)وای، چه قدر بلان این بچه ها. واسه همینه که نازی و نارا هم یه سال جهشی خوندن و الان کلاس سومن(...
نازی با صدای باند گفت:
ــ ندای بیا ببین این خوبه؟
به طرفش رفتم. یک کت اسپرت آبی بود...ـ این برای کیه؟
نازی لب هایش را غنچه کرد.
ــ برای علی از طرف من رنگ، زردش برای رضا می آرم.
سری تکان دادم، چون کت خوشگلی بود!
ـ عالیه.نارا چی کار کردی؟
نارا:
من می خوام کراوات براشون بخرم.
ـ پس منم پیرهن و شلوار می خرم.
***
romangram.com | @romangram_com