#خانم_کوچیک_پارت_1
مقدمه فصل اول:
من همان ساقی میخانه غم ها بودم
که شبی با دل خسته م به تو رو آوردم
من همان دل زده از هر باده
دل خود را به دل سنگ تو دلخوش کرده
تو مرا دیدی و اما ره خود کج کردی
با من و بخت من و سادگی ام لج کردی
ای تو ای یار سفر کرده به دور
تو مرا دیدی و اما به غمم رو بستی
به نهانخانه قلب دگران بنشستی
خسته و در به در و بیمارم
نشدی بال و پرم، تیمارم
از همه جز تو گل گلزارم
از همه از دگران بیزارم
گریه ی تو جگرم را سوزاند
تو بخند ای که تو که قلبم سوزاند
romangram.com | @romangram_com