#کاش_هنوز_عاشقم_بودی_پارت_161
-این ویلا تو زرین آباده...
آن چنان جیغی زدم که بیچاره محبوبه بازم سه متر پرید هوا.
– چی؟
-وا خانم جان چرا این جوری می کنید... مُردم من ..
ده زرین آباد دو تا ده اونورتر از ده پدرم بود... اصلا از کارهای سیاوش خان چیزی نمی فهمیدم... اصلا نمی دونستم چه کینه ای از پدربزرگم به دل داره که این جوری داره ازش انتقام می گیره...
با حرص پوفی کردم و گفتم:
- تو می دونی چرا خان منو دزدیده؟
شانه ای بالا انداخت و گفت:
- نه... شما فکر می کنی آقا ما رو داخل آدم حساب می کنه بیاد بگه چرا شما رو آورده این جا.
دیگه رسما کم آوردم و زدم زیر گریه... مثل بچه ها بهش پشت کردم و به حالتی قهر گونه گفتم:
- اصلا من حموم بیا نیستم... خودتو خسته نکن.
محکم به گونه ش زد و گفت:
- خانم جان شما قول داده بودی... می خوای آقا منو فلک کنه.
romangram.com | @romangram_com